کد خبر: 18961894
تاریخ انتشار: یکشنبه 20 دي 1394
خانه » سایت های خبری » تاریخ انقلاب » هزار توی زنان دربار؛ چرا فرخ رو پارسای وزیر آموزش و پرورش رژیم پهلوی تیرباران شد؟
نسخه چاپی
ارسال به دوستان

تاریخ انقلاب - خانم فرخ رو پارسای اساس فرهنگ کشور را واژگون ساخته. دزدی هایی که هم اکنون در وزارت آموزش و پرورش می شود در هیچ موسسه ای سابقه نداشته است. این زن تمام دوستان و بستگان خود را در راس کارها گذاشته. تا کی باید این زن در وزارت آموزش و پرورش باقی باشد. معلوم نیست هویدا به چه علت از این زن این قدر حمایت می کند... 

به گزارش چی 24 به نقل از تاریخ انقلاب:

******

فرخ روپارسای فرزند فرخ دین در سال ۱۳۰۱ شمسی به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را در دبستان همای تهران آغاز کرد و در دبیرستان فروغ مشهد و تهران تحصیل کرده و سال ۱۳۱۸ دیپلم گرفت و پس از آن وارد دانشسری مقدماتی شد. با توجه به اینکه در دانشسرای مقدماتی شاگرد اول بود، به دانشرای عالی نیز راه یافت و در سال ۱۳۲۱ در رشته علوم طبیعی و تعلیم و تربیت لیسانس گرفت. پس از استخدام در وزارت فرهنگ از مهر ۱۳۲۱ در دبیرستان رضاشاه مشغول به تدریس شد. سال ۱۳۲۳ وارد دانشکده پزشکی گردید و همان سال با احمد شیرین سخن ازدواج نمود. تحصیل در این رشته شش سال به طول انجامید و سرانجام در سال ۱۳۲۹ فارغ التحصیل و دکتر در طب شناخته شد. علیرغم تحصیلات پزشکی به دنبال کار پزشکی نرفت و کار در وزارت فرهنگ را ترجیح داد.

فرخ روپارسای ۱۱/۹/۱۳۳۷ به ریاست دبیرستان رضاشاه منصوب شد. در این زمان اولین انحراف مالی به ثبت رسیده در خصوص او، به دست بردن به لیست های پرداختی حق التدریس دبیران مربوط بوده است:

«خانم پارسا قبلاً ریاست دبیرستان دخترانه رضاشاه کبیر را داشته و در آن موقع خانم بیدل در آن دبیرستان تدریس و حق التدریس دریافت می کرده است. خانم پارسا در لیست های پرداختی حق التدریس خانم بیدل دست برده و ساعات کار او را زیاد و این اضافه کار را به نفع خود برداشت می نموده است. لذا پس از مدتی خانم بیدل متوجه موضوع گردیده و در این مورد به دیوان کیفر و بازرسی آموزش و پرورش شکایت می نماید. آقای میرهاشمی رئیس اداره بازرسی فرهنگ استان در آن زمان با گرفتن حق السکوتی از خانم پارسا خانم بیدل را راضی می کنند که از تعقیب شکایت خود صرف نظر نماید.» (۱)

در این مقطع علاوه بر حق التدریس از کافه تریای دبیرستان رضاشاه و نقاشی کلاس ها و مرمت دبیرستان و خرید میز و نیمکت نیز سوءاستفاده نموده است.(۲)

«گزارش خبری مورخه ۸/۱۱/۴۲ حاکی است که در محل جامعه لیسانسیه های وابسته به رضا معرفت ناصر هیری مدیر دبیرستان ملی مدائن اظهار داشته خانم دکتر پارسای مبلغ ششصد هزار تومان از وجوه دبیرستان رضاشاه کبیر سوءاستفاده نموده، منتهی سعی می شود که سر و صدای موضوع بلند نشود لیکن در بخش ۲ فرهنگی کلیه کارمندان از جریان باخبر شده اند و معرفت گفته های وی را تأیید نموده است.»(۳)

نمایندگی مجلس و معاونت وزارت آموزش و پرورش

فرخ روپارسای پیش از آنکه به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شود، یک ماه در سال ۱۳۳۸ ـ جهت بازدید از مؤسسات فرهنگی ـ به انگلستان و ۱۸۰ روز در سال ۱۳۳۹ ـ جهت مطالعه ـ به کشور آمریکا سفر کرد و حدود سه سال بعد یعنی در تاریخ ۲۳/۷/۱۳۴۲ به نمایندگی مجلس انتخاب گردید. در اردیبهشت ۱۳۴۴ هادی هدایتی وزیر وقت آموزش و پرورش وی را برای سمت معاون پارلمانی آن وزارتخانه انتخاب و به شاه معرفی و شاه هم طی فرمانی او را بدان پست منصوب نمود. دکتر هدایتی علاوه بر آن معاونت، پارسای را به سمت نماینده در کمیته دائمی حفاظت نیز تعیین و به ساواک معرفی نمود.(۴) اما به دلیل تجربه ی اندک و عدم توانمندی مدیریتی همواره با همکاران خود دچار مشکل بود. در این باره در اسناد ساواک می خوانیم:

«... در اثر انتصابات اخیر وزرات آموزش و پرورش و همچنین بی اطلاعی خانم فرخ روپارسای معاون آن وزارتخانه اختلافاتی بین مشارالیها و مدرسی معاون دیگر وزارت آموزش و پرورش ایجاد گردیده و همه روزه مدتی از وقت آنها صرف موضوعات مختلف می گردد.»(۵)

مشی سیاسی

در دوران پهلوی یکی از اصلی ترین پارامترهای رشد و ارتقای پست و مقام، سر سپردگی به آمریکا بود که فرخ‌ رو پارسای از آن برخوردار بود. در ارتباط با اعتقادات سیاسی وی می خوانیم:

«خانم فرخ رو پارسای طرفدار سیاست غرب و رژیم آمریکا، مشروطه سلطنتی و عضو کانون مترقی است.»(۶)

در جای دیگر در این باره می خوانیم: «نامبرده فاقد سابقه مضره سیاسی بوده و طرفدار سیاست غرب و رژیم مشروطه سلطنتی و عضو حزب ایران نوین و کانون مترقی و رئیس جمعیت زنان دانشگاهی(۷) می باشد.»(۸)

وی در حزب ایران نوین عضو دفتر سیاسی بود که چندین بار بدین سمت انتخاب شد. در ارتباط با جایگاه دفتر سیاسی در اسناد ساواک می خوانیم: «برابر اطلاع واصله با تضعیف موقعیت آقای عطاءاله خسروانی در حزب ایران نوین. نامبرده جهت تحکیم وضع خود در حزب و بین اعضا به تشکیل یک دفتر سیاسی مرکب از آقایان دکتر کلالی و معینی نمایندگان مجلس شورای ملی و خانم فرخ رو پارسای مبادرت و منظور آقای خسروانی از تشکیل این دفتر این است که وزارت دفتر سیاسی را جایگزین قدرت هیئت اجرائیه نموده و ماحصل منشاء و مرجع قدرت خودش باشد.»(۹)

شیطنت های نتیجه بخش!

فرح رو پارسای علیرغم نمایندگی مجلس، عضویت در کمیسیون فرهنگ مجلس شورا و عضویت در حزب ایران نوین، جز در میان تعدادی محدود از بانوان فرهنگی نفوذ چندانی در آموزش و پرورش نداشت. پس از احراز معاونت آن وزارت تلاش های را آغاز کرد که با مخالفت دکتر هدایتی مواجه شد:

«قبل از آنکه بانو فرخ رو پارسای به سمت نمایندگی مجلس شورای ملی نتخاب و بعداً به سمت معاون وزارت آموزش و پرورش منصوب گردد، بین فرهنگیان و کارمندان وزارت آموزش و پرورش وجهه و نفوذی نداشته و نفوذ وی مانند سایر رؤسای مدارس و دبیرستان ها بوده و لیکن پس از انتخاب شدن به نمایندگی و عضویت در حزب ایران نوین و کمیسیون فرهنگ مجلس شورا درصدد برآمده برای خود دارودسته ای تشکیل دهد و فقط موفق گردیده نظر تعدادی [از] بانوان فرهنگی را به طرف خود جلب نماید و پس از احراز سمت اخیر (معاون وزارت آموزش و پرورش) قصد داشته عده ای از افراد حزبی را مصدر کار نماید که با مخالفت دکتر هدایتی، وزیر آموزش و پرورش، مواجه گردیده است.»(۱۰)

خانم پارسای که اهداف خاصی را دنبال می کرد برای افزایش نفوذ خود در آموزش و پرورش با هر کسی که ممکن بود، من جمله طرفداران محمد درخشش وزیر اسبق وزارت آموزش و پرورش ارتباط برقرار کرد. «... برای جلب نظر عده ای از فرهنگیان به سوی خود بدون آنکه نسبت به درخشش خوشبین باشد با طرفداران او ارتباط نزدیک برقرار ساخته بود. و چون این عمل موجب سر وصدای عده ای از مخالفین وی گردید، او را متهم به سازش با طرفداران درخشش نمودند...»(۱۱)

تلاش های فرخ رو و شایعه وزارت وی نه تنها مورد استقبال فرهنگیان قرار نگرفت بلکه نتیجه عکس نیز داشت:

«خانم دکتر پارسا قبل از آنکه شایعه وزارت او منتشر شود مورد احترام طبقات مختلف فرهنگی بوده ولی اکنون موقع خود را از دست داده و حتی در اکثر مجالس فرهنگی از وی بدگویی می شود.»(۱۲)

عدم تبعیت کامل هدایتی از دستورات رهبران حزب ایران نوین باعث شد تا بین حزب حاکم و وزیر آموزش و پرورش نارضایتی هایی به وجود آید. فرخ رو پارسای نیز با توجه به نفوذی که در حزب داشت توانست بر این اختلافات دامن زده، شرایط را برای وزارت خود هموار سازد. «حسین رجبی مدیرکل اداره کل امور اجتماعی و رفاه، معلم ضمن یک صحبت خصوصی درباره روابط حزب ایران نوین با دکتر هدایتی وزیر آموزش و پرورش به منبع اظهار داشته چون دکتر هدایتی با قدرت کامل انجام وظیفه می کند و زیر بار توصیه های بی مورد نمی رود لذا حزبی ها با یکدیگر تبانی نموده و برای تضعیف وی کوشش می نمایند و از جمله کسانی که مخالف دکتر هدایتی هستند عبارتند از دکتر گلالی رئیس تشکیلات حزب ایران نوین، بانو دکتر فرخ رو پارسای، دکتر جهانشاهی وزیر سابق فرهنگ، شریفی عاون وزارت آموزش و پرورش و عده ای از عناصر حزبی که با عطاءالله خسروانی وزیر کار نزدیک هستند.»(۱۳)

تلاش های فرخ رو پارسای و دوستان او برای به چنگ آوردن پست وزارت آموزش و پرورش از چشمان بیدار مردم و روحانیت دور نماند هرچند که روحانیت حتی با معاونت وی نیز مخالف بودند: (۱۴)

«عده ای از طرفداران خانم دکترس پارسا چه در داخل حزب ایران نوین و چه خارج از حزب که مشهور به بهایی بودن می باشند برای وزارت آموزش و پرورش وی فعالیت و تبلیغ می کنند. شیخ محمود رازی برادر آیت الله چهلستونی که از فرهنگیان بازنشسته است، می گفت: فعالیت دوستان دکترس پارسا برای وزرات مشارالیها در بین بازاریان و محافل وابسته به روحانیت نیز منعکس شده و اگر در ظاهر به مردم اجازه ابراز مخالفت داده نمی شود، این مخالفت ها به صورت عقده ای در بین افراد متعصب مذهبی ریشه پیدا خواهد کرد و در فرصت مناسبی عکس العمل نشان می دهند.»(۱۵)

فرخ رو پارسای و طرفدارانش برای مات و برکنار کردن دکتر هدایتی از هیچ حیله ای فروگذار نکردند. از جمله شیطنت های آنها دادن وعده و وعید به افراد مستعد و ماجراجو و تحریک آنها علیه وزیر آموزش و پرورش بود. «علی اکبر شمس یکی از فرهنگیان که شخص ناراحت و ماجراجویی است و پرونده او در ۵ سال خدمت فرهنگی حکایت از ماجراجویی می کند، در خفا با طرفداران دکتر سام و خانم دکتر س پارسای تماس گرفته و به او وعده داده اند اگر با دکتر هدایتی مبارزه کند. در صورت وزیر شدن دکتر سام و یا دکترس پارسا به او ریاست فرهنگ خمین که مورد علاقه اش می باشد واگذار خواهد شد... اخیراص این شخص تلگرامی به حضور آقای نخست وزیر و دادستان دیوان کیفر مخباره کرد و وزیر آموزش و پرورش را متهم به همکاری با عناصر فاسد نموده است. چند ماه قبل نیز اعلامیه دیگری علیه دکتر هدایتی و دیگر مسئولان آن وزارتخانه منتشر نموده... [وی] امروز آلت اجرای نقشه های مدعیان وزارت آینده به شمار می رود.»(۱۶)

دکتر هدایتی که خود نیز از اعضای حزب ایران نوین بود به خوبی یم دانست که این گونه شیطنت ها چه هدفی را دنبال می کند لذا روز به روز اختلافاتش با خانم پارسای بیشتر شد:

«خانم دکتر پارسای معاون و دکتر هدایتی وزیر آموزش و پرورش در حزب ایران نوین شدیداً با هم اختلاف دارند و خسروانی وزیر کار و دبیرکل حزب از خانم پارسای جانبداری می کند و وروش کار دکتر هدایتی را مورد تأیید قرار نمی دهند.»(۱۷)

مخالفین دکتر هدایتی در وزارت آموزش و پرورش از فرصت باقی مانده تا برکناری وی خود را برای آینده آماده می سازند:

«دکتر سام،(۱۸) دکتر کلالی و خانم پارسا که در امور مربوط به فرهنگ با هم ارتباط دائم دارند، قرار شده است، به دوستان دکتر سام در حزب ایران نوین امکان بیشتری داده شود تا با جمع کردن عده ای به دور هم فراکسیون فرهنگی حزب را تحت نظر خود درآورند. در شورای مرکزی حزب از طرف دکتر سام، صادق ناظرزاده و از طرف خانم دکتر پارسا، خانم فخری رهرو و از طرف دکتر کلالی، خسروی کردستانی هم، عضو شورای مرکزی شده اند و هم، اداره دبیرخانه شورای مرکزی به عهده این سه نفر واگذار شده است. این عده مأمورند برنامه وزارت آموزش و پرورش را چه از نظر تشکیلات اداری و چه از لحاظ تشکیلات آموزشی تهیه نمایند تا اگر روزی دکتر سام و یا خانم پارسا تصدی آموزش و پرورش را عهده دار شدند آن برنامه ای را که مشترکاً تهیه کرده اند به مور اجرا درآوردند...»(۱۹)

دامنه اختلافات فرخ رو پارسای و دکتر هدایتی به حدی بود که حتی به مسائل کوچک و بی اهمیت نیز سرایت کرد: «آقای دکتر هادی هدایتی وزیر آموزش و پرورش و خانم پارسای بر سر مسائل مربوط به تعویض اتاق ها اختلاف نظر شدید پیدا کرده اند. به حدی که خانم پارسا قبل از مسافرت وزیر به آذربایجان تقاضای مرخصی کرده... [هدایتی] تا مدتی با خانم پارسای هم ملاقات نکرده همین مسائل باعث بروز اختلاف شدید شده است.»(۲۰)

«... در حدود ۶۰۰ نفر از فرهنگیان در وزارت آموزش و پرورش جمع شده بودند و وقتی که وزیر به وزارتخانه آمد موجبات ناراحتی او را فراهم نموده و به قرار اطلاع به او اهانت هم کرده بودند. این خبر... در کنگره وسیله خانم پارسا گفته شده است. مدتهاست که معلمین جمع می شوند آن روز از هر ناحیه عده ای انتخاب شده اند که مرتب با وزارت آموزش و پرورش در تماس باشند. دکتر هدایتی اظهار داشت: به طوری که شنیده می شود محرک فرهگیان رؤسای فرهنگ های نواحی هستند و جلسه متشنج شده و فرخ نیا [یکی از رؤسای نواحی]گفته است: محرک معلمین معاونین هستند نه رؤسای بخش ها. دکر هدایتی گفته است که این مطلب را نخست وزیر هم به او گفته است.»(۲۱)

جالب توجه اینکه در مورخه ۲۴/۱۱/۴۶ در نخست وزیری کمیسیونی برای رسیدگی به درخواست های معلمین تشکیل شد که در صدر این کمیسیون خانم فرخ رو پارسای قرار داشت!(۲۲)

پارسا در این وضعیت ایجاد شده سعی می کرد به نوعی خود را حق به جانب و بی تقصیر جلوه داده، مقصر اصلی را وزیر آموزش و پرورش معرفی نماید:

«خانم پارسا معاون وزارت آموزش و پرورش ضمن یک مذاکره خصوصی می گفت تصمیم دارد از سمت معاونت وزارت آموزش و پرورش استعفا نموده و علت استعفای خود را نیز ضمن تقدیم عریضه ای به استحضار شهبانو برساند. خانم پارسا ضمن انتقاد از وضع وزارت آموزش و پرورش اضافه می نمودکه در حال حاضر کسانی که به فساد اخلاق معروفیت دارند، ماند حسین رجبی مدیرکل رفاه معلم، کلیه امور وزارتخانه را قبضه کرده و به نام وابستگی به سازمان امنیت و دستگاه های انتظامی عملیات خلافی را انجام و باعث سرافکندگی طبقه معلم شده اند.»(۲۳)

یکی زا ضربه های نهایی فرخ رو پارسای و دکتر کلالی به دکتر هدایتی این بود که قیافه افراد دلسوز را به خود گرفتند و سیاست نزدیک کردن وزیر آموزش و پرورش به حزب را مطرح کردند. «مورخه ۱/۵/۴۷ در محل حزب ایران نوین، خانم فرخ رو پارسای، معاون اداری و پارلمانی وزارت آموزش و پرورش، با دکتر کلالی معاون دبیرکل حزب مذاکراتی برای نزدیک کردن وزیر آموزش و پرورش به حزب به عمل آورده و در نتیجه دکتر کلالی متقاعد شده که وزیر اموزش و پرورش به عده ای از افراد صحیح العمل حزبی مشاغلی بدهد و با کسانی که به بی دلیل از کار برکنار شده اند به کار دعوت شوند. خانم پارسای به شخصی به نام خسروی کردستانی مأموریت داده تا صورتی از فرهنگیان حزبی را تهیه تا صورت را پس از بررسی به وزیر آموزش و پرروش تسلیم نماید.»(۲۴)

پر واضح است که دکتر هدایتی به پیشنهاد آنها وقعی نمی گذاشت و این مطلبی بود که آنها دنبال آن بودند تا آقای وزیر را مقصر و نالایق جلوه داده و با اخرین حرکت او را مات سازند که البته موفق نیز شدند:

«پس از اظهارات نخست وزیر در کنفرانس غله و مصاحبه خاننم دکتر فرخ رو پارسای درباره اینکه وزارت آموزش و پرورش با انقلاب اجتماعی ایران هماهنگ نیست و بعد سکوت آقای دکتر هدایتی و مسافرت غیرمترقبه ایشان به شمال برای استراحت، شایعات زیادی در وزارت آموزش و پرورش جریان دارد. از جمله: گفته می شود که می خواهند یک زن به عنوان وزیر در کابینه باشد و آن هم دکتر پارساست.»(۲۵)

آغاز وزارت

تلاش فرخ رو پارسای و دیگر مخالفان دکتر هدایتی صبح روز ۷/۶/۴۷ به ثمر نشست و هویدا نخست وزیر پس از دریافت حکم وزارت فرخ رو از شاه(۲۶) برای اولین بار در محل وزارت آموزش و پرورش حضور پیدا کرد و طی جلسه ای او را به جای دکتر هدایتی بر کرسی وزارت نشاند.(۲۷) «ساعت ۱۱:۳۰ آقای نخست وزیر به اتفاق خانم دکتر پارسای و آقای دکتر هدایتی وارد محوطه وزارتخانه مزبور شدند. کلیه کارمندان از لاتاق ها خارج شده بودند. معلمین تبعیدی اسفندماه همگی فریاد می زدند و مأمورین انتظامی آنها را از مسیر نخست وزیر دور کردند. هنگامی که آقای هویدا از اتومبیل پیاده شدند، علی اکبر شمس نامه ای به ایشان داد. هنگام ورود نخست وزیر به تالار آیینه ابتدا ایشان درباره خدمات دکتر هدایتی و شخصیت خانم پارسا مطالبی گفتند. وقتی آقای هویدا اظهار داشتند: حسب الامر شاهنشاه آریامهر تغییراتی در کابینه شد و آقای دکتر هدایتی به وزارت مشاور انتخاب شدند،... خانم دکتر پارسای به وزارت آموزش و پرورش انتخاب گردیدند... سپس دکتر هدایتی مطالبی اظهار نمود. آن گاه خانم دکتر پارسای از خدمات دکتر هدایتی تعریف نمود. بعد خانم صوفی از شخصیت خانم دکتر پارسای تمجید نمود. در این وقت آقای نخست وزیر از محل وزارت آموزش و پرورش خارج گردید.»(۲۸)

هنوز چند روز از حکم وزارت فرخ رو نگذشته بود که علی اکبر شمس برای دریافت دستمزد اقدامات خود علیه دکتر هدایتی، اقدام کرد و برای اولین بار ارتباط پنهانی خود با پارسای را افشا ساخت:

«علی اکبر شمس که سابقاً علیه مقامات وزارت آموزش و پرورش اعلامیه هایی صادر می کرد و روی این اصل از آنجا خارج شد، روز ۱۶/۶/۴۷ با ناصرزاده رئیس اداره روباط عمومی وزارت آموزش و پرورش ملاقات و می گفت: دسته گل بزرگی تهیه نموده که روز ۱۷/۶/۴۷ با خانم فرخ رو پارسای ملاقات خواهد کرد و از ناصرزاده تقاضا داشت که به خانم پارسای سفارش او را بکند بلکه مجدداً به وزارت آموزش و پرورش برگردد ضمناً اضافه کرد اولین بار است افشا می کنم که در زمان آقای هدایتی موقعی که اعلامیه ها را می نوشتم آنها را قبلاً در حزب ایران نوین به رؤیت خانم پارسای می رساند، سپس منتشر می کردم. از این جهت با خانم پارسای خیلی نزدیک می باشم.

نظریه شنبه: علی اکبر شمس از افراد ناراحت و هوچی وزارت آموزش و پرورش بوده و از زمان وزارت آقای هدایتی اعلامیه هایی بر علیه مقامات این وزارتخانه منتشر می کرده است.»(۲۹)

در ارتباط با تأثیر وزارت خانم پارسای بر حزب ایران نوین می خوانیم:

«پس از تعویض آقای هدایتی و انتصاب خانم فرخ رو پارسای به سمت وزیر آموزش و پرورش هجوم فرهنگیان به حزب ایران نوین قابل توجه است و حتی آنانی که در دروه وزارت آقای هدایتی عضو حزب بوده و کمتر رفت و آمد داشته اند این روزها مرتباً حاضر می شوند.

نظریه منبع: چون هجوم این عده به حزب به منظور به دست آوردن شغل می باشد لذا مسئولین حزب نیز چندان به آنها توجهی ندارند.»(۳۰)

وزیر بهایی و جشن نیمه شعبان!

رژیم پهلوی با توجه به ماهیت ضداسلامی خود عرصه را ر مخالفین اسلام از جمله بهاییت باز گذاشته بود. انتصاب هویدا از طریق فرقه بهاییت به نخست وزیری و راه یابی افرادی چون فرخ رو پارسای، سپهبد اسدالله صنیعی (وزیر جنگ) منصور روحانی (وزیر کشاورزی و آب و برق) از آن فرقه به دولت در راستای اسلام ستیزی آن رژیم بوده است. بهایی ها در ارتش و سایر مراکز حساس کشور نیز پست های بالای لشگری و کشوری را در دست داشتند. روحانیت هوشیار، مردم مسلمان و فرهنگیان آگاه از همان دوران معاونت فرخ رو بر آموزش و پرورش از خود عکس العمل نشان داده و نسبت به او حساس بودند.

«انتخاب خانم دکتر فرخ رو پارسای به معاونت آموزش و پرورش که منتسب به بهایی بودن و از فرقه «ازلی» آن می باشد انعکاس بسیار بدی در بی فرهنگیان با سابقه داشت و آنها را که عمری به درستی و پاکی خدمت کرده اند مأیوس نموده و نیز انعکاس این عمل در بین روحانیون و متعصبین مذهبی با اعتراض مواجه شده و آنها را عصبانی نموده است.

نظریه مأمور گزارش دهنده: در این موقع حساس که کشور بیشت را هر موقع به آرامش و سازش دستجات و طبقات مختلف دارد چه لزومی داشت که این خانم نماینده مجلس را به وزارت بیاورند و این کار علاوه بر عصبانیت فرهنگیان راه حسن تفاهم و نزدیک بین اولیای دولت و علما را مسدود نموده و یک نقطه ضعف تازه ای به دست مخالفین دولت داده است.»(۳۱)

ساواک طی گزارشی درباره ی آثار نامطلوب وزاری بهایی در بین مردم هشدار می دهد:

«در محافل مذهبی شایعه بهایی بودن وزیر جنگ، زیر بهداری، وزیر کار، وزیر آبادانی و مسکن و معاون وزارت آموزش و پرورش (خانم پارسای) بهترین مؤثرترین وسیله تبلیغات برای پیشرفت منظور محرکین شده و مطلعین اظهارنظر می کنند چنان چه از طریق مقتضی اقداماتی برای خنثی نمودن این شایعات به عمل نیاید پیش بینی می شود که تحریکات مخالفین به خصوص چون از راه تعصب و تحریک مذهبی است اثرات نامطلوبی در بر خواهد داشت.»(۳۲)

با توجه به معاونت فرخ رو پارسای در آموزش و پرورش بهائی ها از فرصت به دست آمده برای تعمیق نفوذ خود در آن وزارت استفاده لازم را بردند: «خانم پارسا معاون وزارت آموزش و پرورش هم سعی می کند به تدریج باند بهاییان را در فرهنگ تقویت کرده و آنها را به کار منصوب نماید. در انتصابات اخیر ایرج مجد برادر سیروس مجد معاون وزارت کار را که بهائی معروفی است به ریاست فرهنگ آبادان منصوب نموده است.»(۳۳)

سند دیگر عکس العمل مذهبی ها را در مورد انتصاب فرخ رو پارسای به مقام وزارت آموزش و پرورش چنین بازتاب می دهد:

«روز ۲۵/۶/۴۷ شیخ محمود رازی و جارالهی اعضا هیئت مدیره جامعه تعلیمات اسلامی می گفت: جامعه روحانیت از نظر شرع اسلام مخالف با وزیر شدن و یا به مقام عالی رسیدن زن نیست ولی کسی که از بین جامعه نسوان به مقام وزارت برسد باید در بین توده مردم دارای احترام و موقعیت مذهبی باشد. افراد مذکور می گفتند: خانم دکتر پارسا به صحیح و یا به غلط در بین توده مردم و جامعه روحانیت متهم به بهائیگری است و شهرت دارد همسر او [احمد شیرین سخن] در ارتش یکی از ارکان مهم بهایی ها را تشکیل می دهد. در وزارت آموزش و پرورش که یکی از مواد برنامه درسی تعلیم ق‹آن و فقه اسلامی و تعلیمات دینی به دانش آموزان است لااقل باید کسی در رأس چنین سازمانی قرار گیرد که از نظر معتقدات مذهبی نقطه ضعفی نداشته باشد.»(۳۴)

فرخ رو پارسا با توجبه شدت گرفتن خبر بهایی بودنش، تصمیم گرفت برای فریب افکار عمومی به مناسبت نیمه شعبان مراسم جشن برگزار کند؛ اما دست او برای شرکت کنندگان رو شد. در این باره می خوانیم:

«بعدازظهر روز چهارشنبه ۱۵/۸/۴۷ از طرف سرکار خانم دکتر پارسای به مناسبت عید میلاد مسعود امام دوازدهم مجلس جشنی در باشگاه معلمان تشکیل شده بود. تشکیل این مجلس در باشگاه معلمان و از طرف وزیر آموزش و پرورش بی سابقه بود و هیچ یک ذاز وزرای سابق این وزارتخانه رأساً برای تشکیل چنین مجلسی اقدام نمی کردند. معلمان و شرکت کنندگان در مجلس جشن مذکور می گفتند: به علت علامیه هایی که مبنی بر بهایی بودن خانم دکتر پارسای منتشر شده روی این اصل مجلس مذکور را تشکیل داده اند که رفع اتهام بهایی بود از وی بشود ولی متن بیانات خانم دکتر پارسای به صورتی بودکه این اتهام را کاملاً رفع نمی کرد...»(۳۵)

تلاش فرخ رو برای فریب افکار عمومی نتیجه نداد و در جلسات و محافل مختلف طرح موضوع بهایی بودن خانم وزیر ادامه داشت:

«چاه کوتاهی بازرس تعلیماتی گفت شنیده ام که آقای حکیم [آیت الله العظمی حکیم] از نجف شرعی به ایران نوشته و از اینکه خانم دکتر فرخ رو پارسای بهایی است و وزیر آموزش و پرورش شده است سخت انتقاد کرده است. ضمناً خانم ملوک فلاحتی که در این مجلس حضور دشات گفت اینکه می گویند وزیر بهایی است چطور بیچاره از مذهب اسلام تجلیل می کرد و حمزه منصوریان رئیس آموزش و پرورش ناحیه ۱۰ پس از خروج از مجلس مذکور گفت گرچه وزیر به من علاقه دارد اما من که با برادر خانم پارسای دوست هستم می دانم او بهایی است وی در پاسخ این سؤال که پس چطور وزیر شده است؟ گفت: دستگاه این موضوع را می داند و افزود چطور برای کارمندی که می خواهیم مدیر دایره اش بکنیم خلاصه پرونده اش را می خواهند آن وقت دستگاه نمی داند وزیری که باید بزرگترین تشکیلات را اداره کند چه مذهبی دارد؟ نامبرده ادامه دارد در کابینه حداقل ۵ تا ۶ نفر از بهایی های مشهور هستند. وقتی هزاران نفر می دانند وزیر بهایی است اگر دستگاه نداند که دلالت بر خامی آن است قطعاً آنها می دانند و سیاست چنین است. نامبرده گفت حتی ممکن است در بین وکلاء هم عده ای بهایی باشند و کم کم آزادی مذهبی بهائیت را اعلام کنند.»(۳۶)

برخی نیز با چاپ و نشر اعلامیه ماهیت وزیر را افشا می ساختندکه البته تا جایی که برای ساواک امکان داشت از توزیع آن جلوگیری می نمود:

«تعداد دو پاکت اعلامیه علیه وزیر آموزش و پرورش به آدرس های آیت الله خوانساری و آقای فلسفی واعظ ارسال گردیده که از توزیع آن جلوگیری و عیناً جهت اطلاع به پیوست تقدیم می گردد. متن اعلامیه به شرح زیر است:

«در کشور عراق سارقین و آدمکش ها و دشمنان پیغمبر اسلام و امام زمان با کودتا و قتل و جایت حکومت را در تصرف دارند. در ایران بهاییان بدون کودتا فرهنگ اسلامی را به دست یک زن بهایی و یک ژنرال بهایی شوهر او اشغال کردند... نقل از نامه آیت الله لواسانی.»(۳۷)

هرچند تلاش بر این بود که بهایی بودن فرخ رو پارسای را مخفی نگه دارند اما برخی اتفاقات هرگونه شک را تبدیل به یقین ساخت: «مراسم عقد برادرزاده خانم پارسا وزیر آموزش و پرورش با فرزند تیمسار صنیعی وزیر سابق جنگ در منزل برادر خانم پارسا که قاضی دادگستری است برگزار شده است. در این مراسم مهندس روحانی وزیر کشاورزی و عده ای دیگر از پیروان مسلک بهایی حضور داشته اند. خانم پارسا و تیمسار شیرین سخن نیز در این مجلس بوده ان. خطبه عقد که معمولاً از طرف یک نفر روحانی باید خوانده شود، انجام نگردید و طبق آداب و رسوم بهایی ها برنامه عقد انجام شده است.

نظریه شنبه: چون تیمسار صنیعی از بهایی های مشهور ایران است، ازدواج فرزند وی با خانواده پارسا نشان می دهدکه این خانواده نیز جز گروه بهائی ها به شمار می روند و تظاهرات مسلمان بودن آنها بنا به مصلحت سیاسی است.»(۳۸)

هنوز چندماه از دوران وزارت فرخ رو پارسای نگذشته بود که تصمیمات عنادآمیز وی با روحانیت آشکار شد:

«کریمی آشتیانی و علی اکبر گلچین می گفتند خانم دکتر پارسای از روزی که وزیر آموزش و پرورش شده کمیسیون رسیدگی به ارزش تحصیلی طلاب و کسانی را که با دریافت گواهی اجتهاد از مراجع بزرگ جهت تعیین ارزش آن را به دبیرخانه شورای عالی اموزش و پرورش تقدیم می کرده اند منحل کرده است و در اثر انحلال این کمیسیون دیگر طلبه ها و افرادی نظیر آنان نمی توانند به استناد در دست داشتن گواهی اجتهاد از علمای مذهبی برای خود ارزش تحصیلی به دست آوردند.»(۳۹)

مخالفت پارسای فقط با روحانیت خلاصه نمی شد بلکه با اصل اسلام مخالف بود. وی در یکی از جلسات رسمی با خرافات دانستن حجاب آن هم در جمع مدیران مدارس جامعه تعلیمات اسلامی باورهای درونی خود را فاش ساخت:

«ساعت ۹:۰۰ روز ۲۱/۱۱/۴۷ مدیران مدارس جامعه تعلیمات اسلامی در تالار آیینه حضور داشتند که تعداد آنها در حدود ۱۵۰ نفر بود. ۸۰ نفر از آنان از زنان چادری و ۲۰ نفر از مردان معمم بودند و بقیه همه با ریش و بدون کراوات آمده بودند. خانم وزیر آموزش و پرورش به محض ورود به جلسه با عصبانیت گفت خانم ها چه کاره هستند؟ به وی پاسخ داده شد مدیر هستند... آن گاه وزیر گفت این چه وضعی است چرا شما چادر دارید اسلام هرگز نگفته است با چنین وضعی باشید اینها خرافات است. در این وقت وجیه اللهی معاون جامعه تعلیمات اسلامی گفت مگر نه این است که شاهنشاه آریا مهر فرموده اند آزادی برای همه کس هست شما ما را به عنوان اقلیت حساب کنید این مطلب چهره وزیر را تغییر داد و فوراً گفت بله شما خوب کار می کنید اما خرافات را باید کنار گذاشت. سپس وجیه اللهی گفت شما برنامه پیکار با بی سوادی را شروع کرده اید. بدانید اگر به مدارس گفته شود محصلین بدون چادر به مدرسه بیایند این سی هزار دختر همه خانه نشین می شوند و بیسواد می مانند. وزیر هم در این مورد جوابی نداد و آن گاه شخصی به نام طاهری که معلم می باشد شرحی از کار و فعالیت مدارس جامعه تعلیمات اسلامی بیان نمود و بعد شایسته رئیس دبیرستان فارس گفت: کار مدارس ما علاوه بر درس، اخلاق و دیانت هم هست و سپس وزیر در پایان مجلس گفت باید خرافات ریشه کن شود.»(۴۰)

یکی دیگر از کارهای ضداسلامی خانم وزیر حذف درس زبان عربی از دروس دبیرستانی بود که با اعتراض عده ای از دبیران مواجه شد. جلسه توجیهی خانم وزیر منجر شد تا طراحان اصلی حرکات ضد اسلامی یعنی آمریکایی ها شناخته شوند:

«به دنبال اعتراض عده ای از دبیران به دلیل حذف درس زبان عربی از دروس دبیرستانی این جریان بلافاصله به وزیر آموزش و پرورش گزارش گردید و روز بعد در یک سالن عمومی که عده ای محصلان نیز دعوت شده بودند فرخ رو پارسا (وزیر آموزش و پرورش وقت) به اتفاق یک نفر آمریکایی پشت تریبون قرار گرفتند. شخص آمریکایی مرتباً محاسن و مزایای برنامه جدید را برمی شمرد و خانم وزیر سخنان وی را برای حاضران ترجه می کرد... در این جلسه نیز حقیر (محمدعلی مهیاری) اجازه خواسته، اظهار داشتم: ای خانم وزیر، کشور ما که ۲۵۰۰ سال حداقل سابقه باستانی و تاریخی دارد، به چه مناسبت باید از کشوری که ۲۰۰ سال سابقه پیدایش دارد، الگو بگید و اطاعتش را بنماید؟!.»(۴۱)

فروش پست های وزارتخانه

فرخ رو پارسای وزارت آموزش و پرورش را تیول خود انگاشته و برای انتصاب افراد در پست های وزارت آموزش و پرورش دو پارامتر را مد نظر داشته، براساس آن انتصابات را انجام می داد اول بستگان نزدیک و دوم دریافت پول بود: «بستگان نزدیک خانم فرخ رو پارسای که بعد از انتصاب ایشان هریک بلافاصله پست هایی پیدا کرده اند هریک به نحوی از موقعیت نزدیک بودن با وزیر کمال سوءاستفاده را می کنند...

توضیح منبع: این قبیل مسائلی که علنی است و درباره آن گفتگو می شود، نشان دهنده یک حقیقت تلخ است و آن این که خانم پارسا هم در حول حوش خودش به فکر راضی کردن قوم و خویش ها و آزاد کردن آنها به هر نحو و صورتی که بخواهد هست و توجه ندراد که همین تبعیض هاست که زمینه های نارضایتی را فراهم می کند...»(۴۲)

یکی از کارهای رایج خانم ویر دریافت پول در انتصابات بودکه از چشم دیگران نیز پنهان نبود. «اخیراً اعلامیه ای پلی کپی شده، تحت عنوان «خانم وزیر» برای مقامات وزارت آموزش و پرورش و اشخاص فرستاده شده است و در اعلایمه مزبور نوشته است چه کسی از ظاهری بروجینی ۳۵ هزار تومان گرفته و او را مدیرکل کرمان کرده است؟ چه کسی از رهایی که قرار بود به علت بی کفایتی از فرهنگ یزد برداشته شود بیست هزار تومان گرفته و او را مدیرکل کردستان کرده است؟ و پس از ذکر چند نفر از این قبیل مطالب اشاره شده که برای انتقال دبیران بی پارتی ـ پنج هزار تومان و آموزگاران بی پارتی دوهزار تومان و پست های درجه ۲ فرهنگی را بین ۲ تا پنج هزار تومان به فروش می رسانند و در اعلامیه اشاره شده که در این سوءاستفاده سرتیپی مدیرکل دفتر وزیر و برادر خانم وزیر دست دارند.»(۴۳)

در سند دیگر درباره ی فروش پست های آموزش و پرورش می خوانیم:

«از زمانی که خانم پارسا وزیر شده اند. گرفتن پست در فرهنگ پولی شده (البته سابق هم بوده) ولی حالا دیگر تا اندازه ای علنی گردیده؛ هرکسی که می خواهد رئیس فرهنگ یا رئیس بخشی بشود باید یک مقداری پول بدهد. و بستگی دارد به آنجایی که می خواهد رئیس بشود مبلغ فوق می کند اگر شهرستان بزرگ باشد بیشتر باید پرداخت نماید و مثلاً یکی از شهرستان های اصفهان به نام نجف آباد ۲۰هزار تومان خواسته بودند تا آن آقا را رئیس فرهنگ نمایند البته این پیشنهاد به آقای قبادی شده بود یکی از فرهنگی ها می باشند ولی ایشان قبول نکرده بودند. چون ایشان مرد مؤمنی است و پیش خود حساب کرده دزدی که نمی کند پس نمی شود جبران ۲۰هزار تومان را کرد لذا منصرف می شود...»(۴۴)

در ارتباط با یکی از تصمیمات پرمحبت خانم وزیر به نزدیکانش می خوانیم:

«برابر تصویب اخیر وزیر آموزش و پرورش سازمان آموزش و پرورش شمیرانات به اداره کل ارتقاء و در نتیجه کجوری به رئیس اداره کل آموزش و پرورش شمیرانات ترقی داده شده است.

نظریه شنبه: همه می دانند که کجروی همشیره زاده تیمسار شیرین سخن همسر خانم وزیر است و با وی نسبت دارد و از اول هم لیاقت احراز آموزش و پرورش شمیرانات را نداشته بنابراین شمیران به صورت اداره کل درآوردن مسخره بوده و باج به فامیل محسوب می شود.»(۴۵)

عزل و نصب های خودسرانه وزیر در سطوح مختلف آموزش و پرورش، در افراد ایجاد تزلزل نمود و مشکلاتی را در پی داشت:

«روش مدیریت وزیر آموزش و پرورش بخصوص در زمینه عزل و نصب مدیران کل و سایر مقامات به نحوی بوده است که احساس تزلزل و عدم تأمین در افراد ایجاد نموده و بالنتیجه بعضی از آنان ناگزیر می گردند برای تثبیت موقعیت خود یا به دست آوردن مشاغل بالاتر به وسایل غیرعادی متوسل و متشبث شوند. اگرچه احتمال می رود با وجودآمدن کمیسیون انتصابات که اخیراً‌ احکام اعضای آن از طرف وزیر صادر گردیده است این امور کاهش یابد ولی قرائل نشان می دهد که مانند گذشته وزیر، نظر خود را به این کمیسیون نیز تحمیل می نماید و بدون تدوین و رعایت ضوابط و همچنین توجه به نظرات معاونان مربوط، نسبت به عزل و نصب مدیران کل و رؤسای آموزش و پروش و سایر پست ها اقدام خواهد کرد که در این صورت این تزلزل و احساس عدم تأمین از بین نخواهد رفت.»(۴۶)

فساد مالی

همان گونه که قبلاً نیز اشاره شد، فرخ رو پارسای از دوران ریاست دبیرستان رضاشاه به فساد مالی مبتلا بود و اوج این فساد در دوران وزارت او به چشم می خورد. آنچه در مورد فروش پست ها گفتیم، شمه ای از این فسادها و تباهی هاست. حال با توجه به گستردگی فساد وی، به گوشه ای دیگر از انحرافات مالی وی خواهیم پرداخت. فرخ رو با همدستی و همفکری همسر و یاران خود از هیچ چیز چشم پوشی نمی کرد و اگر کسی هم مانع فساد آنها می شد از سر راه بر می داشتند.

«در مورخه ۲۵/۲/۴۷ مهندس دادمنش معاون فنی اداره کل ساختمان وزارت آموزش و پرورش در صحن وزارتخانه مذکور مطالب زننده ای علیه خانم دکتر پارسای بیان می کرد و می گفت یکی از افسران ارتش به نام سرهنگ پوردانش رئیس اراضی ارتش که با همسر خانم پارسای (تیمسار شیرین سخن) کار می کند طبق نقشه ای می خواسته است دو قطعه از اراضی متعلق به وزارت آموز ش و پرورش را در عباس آباد تصرف کند و از من خواستار شده که با دریافت مبلغی به نام رشوه این جریان را نادیده گرفته و به کسی نگویم. ولی من برای جلوگیری از پایمال شدن حقوق دولت زیر بار نظر افسر مذکور نرفته و برای تصرف اراضی مذکور توسط اداره کل ساختمان اقدام کردم. سرهنگ پوردانش بوسیله همسر خانم پارسای گزارش مجعولی علیه من به وزارت آموزش و پرورش می دهد و مرا دو روز قبل بی گناه از معاونت اداره کل ساختمان برکنار کرده اند.»(۴۷)

در اسناد ساواک در ارتباط با اختلاس خانم وزیر در فروشگاه تعاونی فرهنگیان می خوانیم:

«لیست محرمانه ای از پرونده های فروشگار تعاونی فرهنگیان تهران به وسیله علی اصغر شیخ رضایی به اسماعیل والی زاده رئیس هیئت نظارت و پیگیری ارائه گردیده که بیست نفر از مسئولین وزارت آموزش و پرورش از جمله وزیر ۰۰۰/۱۲ ریال و مهدی حکمی معاون سابق اداره کل بازرسی ۰۰۰/۱۰ ریال و حسین رجبی راحت مدیرکل فعلی رفاه معلم ۱۰۰۰۰ ریال ماهیانه تا اواخر مقرری دریافت می داشته اند...»(۴۸)

ناصر موفقیان معاون فنی و حرفه ای وزارت آموزش و پرورش از جمله عوامل اختلاس خانم وزیر بود. در این باره می خوانیم:

«رضا معرفت می گفت که اخیراً موفقیان معاون فنی حرفه ای وزارت آموزش و پرورش با کمک اطرافاین و دستیارانش نزدیک به دو میلیون تومان اختلاس کرده است و حسابدار موفقیان چک و اسناد و مدارکی را نزد خاننم پارسای وزیر آموزش و پرورش می برد و می گوید این اسناد مجعول است ولی به من گفته اند که آن را امضاء کنم خانم پارسای می گوید امضا کن، ولی پس از اتمام کار مدارک ون موضوع به کلی آفتابی شده و همه از موضوع با اطلاع شده بودند و پای خود خانم پارسا هم گیر می کرد لذا خانم پارسای خودش به دادستان دیوان کیفر تلفن می زند و موضوع سوءاستفاده معاون حرفه ای خود (موفقیان) را به او اطلاع می دهد و پس از تعقیب مراجع قضایی قرار سنگیین برای موفقیان صادر شده است و فعلاً قضیه تحت تعقیب و در جریان می باشد.»(۴۹)

موفقیان در ارتباط با نقش پارسای در دزدی هایش می گوید:

«سوءاستفاده های من همه با نظر شخص وزیر بوده و از این قسمت باکی ندارم و بی نهایت مورد لطف خانم وزیر می باشم. دلیل بارز آن تقاضای نشان از شاهنشاه آریامهر برای اینجانب می باشد... اظهارنظرهای فرهنگیان در این مورد بر این است که موفقیان و خانم وزیر و آقای نخست وزیر بهایی بوده و به همین جهت آقای نخست وزیر به وزیر دادگستری دستور داده اند موضوع سوءاستفاده های آنان را مسکوت گذاشته و از تعقیب سوءاستفاده چیان فنی و حرفه ای آموزش و پرورش خودداری نماید.»(۵۰)

درخواست نشان همایون برای موفقیان و بازتاب آن جالب توجه است گو اینکه در دوران پهلوی نشان های اهدایی شاه نشان دزدی ها بوده است:

«در همان سالی که پرونده سوءاستفاده موفقیان به دادگستری رفته و به اتهام دزدی محکوم شده به پیشنهاد وزیر آموزش و پرورش وقت برای او در همان سال پیشنهاد نشان از دربار شده و به او نشا همایونی اهدا گردیده است. دادن نشان همایونی به کسی در همان زمان مشغول دزدی و سوءاستفاده بوده از عمل سوءاستفاده او بدتر بوده و سوءاثر بیشتری در محافل فرهنگی ایجاد کرده است.»(۵۱)

یکی دیگر از اختلاس های مشترک فرخ رو پارسای و موفقیان مربوط به خرید ۶۰ میلیون فرانک وسایل آزمایشگاهی از یک شرکت بلژیکی است:

«آقای ناصر موفقیان موقعی که معاون خانم پارسا وزیر سابق آموزش و پرورش بود، از یک شرکت بلژیکی ۶۰ میلیون فرانک وسایل آزمایشگاهی خریداری نموده و این شرکت بلژیکی از یک شرکت انگلیسی وسایل مورد قرارداد را خریداری کرده بوده است. قرار بود که ۶۰ میلیون فرانک را در مدت پنج سال بپردازند ولی آٌقای موفقیان به همدستی خانم فرخ رو پارسای با گرفتن حق و حساب از شرکت بلژیکی ۶۰ میلیون فرانک را در مدت ۲ سال پرداخته است. گفته می شود که از این راه حق و حساب کلان به دست آورده اند. مهم این است که معلوم نیست وسایل آزمایشگاهی مزبور را به چه نحوی در چه مدارسی توزیع و تقسیم کرده اند.»(۵۲)

در گزارش ساواک در ارتباط با ادله فساد مالی فرخ رو پارسای می خوانیم:

«اعمال تبعیض، انتصاب و حمایت از افرادی که در جامعه فرهنگی حسن شهرت ندارند... تغییر وضع مالی محسوس خود مشارالیها و وابستگان وی و نیز قرائن و شایعات بسیار زیادی که در این مورد وجود دارد. موجب گردیده که شخصیت و صحت عمل وزیر مورد تردید قرار گیرد.

موارد زیر نمونه هایی از این امر است.

(۱) فرهنگیانی که وزیر آموزش و پرورش را نزدیک می شناسند اظهار می دارند که مشارالیها تا حدود ده سال پیش از نظر مایملک فردی کاملاً‌عادی بوده و حال آن که در حال حاضر وضع مالی او و خانواده اش به خصوص از لحاظ وسایل لوکس به هیچ وجه قابل مقایسه نموده و با احتساب اینکه حقوق ماهیانه وزیر حدود ۱۵۰۰۰۰ ریال است به فرض اینکه از همان ده سال پیش تا کنون تما حقوق خود را ذخیره می کرد شاید نمی توانست قسمتی از آنچه را که امروز دارد تهیه نماید. تغییر دارایی وزیر آموزش و پرروش و بستگان نزدیک او رسیدن به موقعیت کنونی، تعارفات و کاودهایی که از افراد مختلف اخذ کرده، سوءاستفاده از مقام به شرح زیر مورد استناد قرار گرفته است.

(۲) منزل مسکونی مجهز به وسایل لوکس در دروس.

(۳) منزل دیگر یدر دروس (روبروی منزل مسکونی فوق الاشاره) که مال الاجاره آن قبلاً ۴۰۰۰۰ ریال بوده است.

(۴) باغ میوه ای در کرج که ارزش بالنسبه قابل توجهی دارد.

(۵) حدود ۱۷۰۰ متر از اراضی مهرشهر به نام مهشید شیرین سخن (دختر وزیر که دانشجو و مجرد است)

(۶) ویلای رامسر (تنبل سرا) که ارزش نسبتاً قابل توجهی دارد.

(۷) منزل دیگری به نام ناهید شیرین سخن (دختر دیگر وزیر) واقع در قلهک به ارزش تقریبی (۰۰۰/۶۰۰۰ ریال)

(۸) دو قطعه زمین (هریک به مساحت پانصد متر) در تهران پارس که یکی به نام نوید (کوچکترین دختر وزیر که دانش آموزان دبیرستان است) و دیگری به نام هسمر مشارالیها

(۹) بیش از ده میلیون ریال جواهرات مختلف که گفته می شود قسمت اعظم آن به عنوان کادو در مقابل تعویض پست و مناسبات ویژه اخذ شده است (از جمله گردنبند قیمتی نجفی وثوق رئیس مؤسسات آموزشی فرح و دستبند جواهرنشان اشرف مهشت مدیرکل آموزش و پرورش استان خوستان) مدیرکل مذکور به خاطر داشتن مناسبات مالی و سوابق تحصیلی و اخلاقی مورد حمایت بی دریغ وزیر آموزش و پرورش است (حال آن که طبق اطلاعات واصله مدیرکل مورد بحث فرد شایسته و خوشنامی نیست)

(۱۰) منقل نسبتاً گرانقیمت و محلقات آن که از افسر الملوک نراقی رئیس آموزش و پرورش شمیران اخذ شده و تا این اواخر در سالن پذیرایی وزیر بوده است.

(۱۱) انگشتری ذیقیمت که از خانم ملک شش کلانی در مقابل بازنشسته ساختن اواخذ گردیده است.

(۱۲) تعدادی اشیای لوکس که از علی اکبر مینو (مدیرکل آموزش و پرورش اصفهان) در مراجعت از مسکو اخذ شده که در ویترین سالن پذیرایی وزیر قرار دارد.

(۱۳) میز عاج سالن پذیرایی منزل وزیر که از فروغی کارمند وزارت آموزش و پرروش (مأمور خدمت در وزارت امور خارجه که در امارات خلیج فارس انجام وظطفه می نماید) اخذ شده است.

(۱۴) دو تخته قالی نفیسی کار کرمان که گفته می شود از حسین کارآموز (مدیرکل سپاه دانش پسران) در مقابل گرفتن شغل اخذ شده است.»(۵۳)

همان گونه که در ابتدای گزارش ساواک نیز قید شد، اینها فقط نمونه هایی از فساد مالی خانم پارسای می باشد. وی حتی بعد از وزارت نیز دست بردار نبود:

«به طوری که از کارکنان مورد اعتماد سازمان تعلیمات حرفه ای کسب اطلاع شده خانم پارسا و شوهرش شیرین سخن هنوز برنامه سوءاستفاده های خود را در وزارت آموزش و پرورش از طریق دیگری دنبال می کنند. از جمله: خانم پارسا و داماد آنها ملک احمدی که در سازمان برنامه کار می کند شرکتی به نام ساکو برای فروش وسایل حرفه ای و دوره راهنمایی تشکیل داده، نقشه آنها این است بدست عوامل دست نشانده خانم پارسا و مدیرکل آموزش و پرورش شهرستان ها وسایل خود را به مدارس حرفه ای بفروشند. از جمله ملاقات محرمانه ای در اثر سفارش خانم پارسا بین مهندسین شیخ معاون حرفه ای و برنامه ریزی و شیرین سخن و ملک احمدی صورت گرفته از مهندس شیخ درخواست کرده اند، بخشنامه ای برای خرید وسایل حرفه ای و دوره راهنمایی از شرکت ساکو تهیه و به تمام ایران فرستاده شود تا مدیران کل دست نشانده خانم پارسا بتوانند به استناد آن با شرکت ساکو وارد معامله شوند.» (۵۴)

این احتمال وجود دارد وسایل آموزشی شرکت ساکو همان وسایل ۶۰ میلیون فرانکی باشدکه خانم وزیر به اتفاق موفقیان با پول آموزش و پرورش از بلژیک خریداری کردند و سرانجام آن نامعلوم ماند.

تاسیس انستیتو عالی علوم بیمارستانی

فرخ رو پارسای قبل از برکناری از وزارت تلاش کرد تا انستیتو عالی علوم بیمارستان را تأسیس نماید تا اولاً از امکانات آموزش و پرورش آن را تجهیز سازد و در ثانی پس از برکناری از وزارت جایی برای خود داشته باشد:

«اخیراً وزیر آموزش و پرورش در محل سابق مدرسه عالی ادبیات و زبان واقع در خیابان اراک انستیتو عالی علوم بیمارستانی دایر کرده است. امتیاز این مؤسسه را خانم وزیر ظاهراً از وزیر علوم به نام خانم دکتر منتخب الایاله مدیرکل رفاه، معلم گرفته است و تیمسار شیرین سخن همسر خود را معاون مؤسسه مزبور کرده است. کلیه لوازم این انستیتو از بودجه وزارت آموزش و پرورش تهیه شده است. در محافل فرهنگی اظهار می شود که سوءاستفاده های خانم وزیر در انتصابات رؤسای ادارات آموزش و پرورش و تهیه ساختمان ها و غیره کافی نبوده که مشارالیها به این فکر نیز افتاده است.»(۵۵)

تأسیس این انستیتو اعتراضاتی را در پی داشت که برخی نیز اعتراض خود را با ارسال نامه به مراکز مختلف اعلام می کردند:

«جناب آقی معینیان رئیس دفتر مخصوص شاهنشاه آریامهر

با توجه به امر به ذات اقدس شهریاری که مقرر فرموده اند وزرا و معاونین و مدیران کل نباید در کارهای انتفاعی مشارکت داشته باشند، به عرض خاکپای همایونی برسانید که سرکار خانم دکتر پارسا وزیر آموزش و پرورش با شرکت همسرش تیمسار شیرین سخن و دکتر توکلی معاون وزارت آموزش و پرورش، علی روستائیان، مدیرکل بازرسی و خانم دکتر منتخب، مدیرکل تعاون و رفاه معلم، انستیتو و علوم بیمارستانی را تأسیس کرده و هر سال در آمد این موسسه از یک میلیون تومان متجاوز است.

اگر با فرمان جدید شاهنشاه سهام خود را به نام دیگران نمایند به قول معروف کلاه سر همه شما گذاشته اند. فرهگیان کشور که از این مطلب آگاهی کامل دارند در انتظارند، از اوامر شاهنشاه درباره این افراد چگونه اجرا می شود.

جانثار ـ سروش محلاتی شاعر ملی و آموزگار بازنشسته.»(۵۶)

تاسیس جمعیت زنان دانشگاهی

فرخ رو پارسای در برخی از کارهای اجتماعی نیز به صورت داوطلبانه فعالیت داشته است. من جمله از فعالیت های اجتماعی وی ایجاد و تأسیس انجمن بانوان فرهنگی، تهیه برنامه آموزشگار خدمات اجتماعی، رئیس جمعیت زنان دانشگاهی ایران، رئیس سازمان همکاری جمعیت های زنان، عضویت شورای ورزشی بانوان، رئیس کمیسیون فرهنگی شورای عالی جمعیت های زنان می باشد. با حکم شاه نیز در هیئت مدیره سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی، هئیت امنای مؤسسه تحقیقات و برنمه ریزی علمی و آموزشی و هیئت امنای مدرسه عالی ورزشی عضویت داشته است.

حال در اینجا به نقش خانم پارسای در جمعیت زنان دانشگاهی خواهیم پرداخت البته قبل از آن لازم است با جمعیت بین المللی زنان دانشگاهی آشنا شویم.

«جمیعت بین المللی زنان دانشگاهی در تاریخ ۱۹۱۹ در اروپا و آمریکا به وجود آمد هیئت مؤسسه عده ای از زنان تحصیل کرده و دانشگاه دیده بودند این هیئت می خواستند با تشکیل این جمعیت راهی برای افزایش سطح معلومات و پشتیبانی از حقوق و منافع زنان جهان پیدا نمایند.

ضمناً با تأسیس این جمعیت وسیله ایجاد و تفاهم بیشتر و دوستی بین زنان تحصیل کرده کشورهای مختلف ایجاد شد است... پس از تشکیل هسته مرکزی نزان دانگشاهی در کشورهای مختلف اقدام به تأسیس جمعیت نمودندکه این جمعیت ها به عضویت جمعیت مرکزی پذیرفته می شوند این جمعیت به نام اختصاری I.F.U.W(57) نامیده می شود و از اتحاد جمعیت های کشورهای دنیا تشکیل شده است.»

پس از اینکه اعضا جمعیت I.F.U.W در هر کشور به صد نفر رسیده به عضویت جمعیت زنان دانشگاهی دنیا پذیرفته می شوند و ضمناً باید استاندارد وضع تحصیلی دانگشاه آن کشور مورد قبول کمیته مرکزی جمعیت مرکزی باشد.»(۵۸)

در ایران جمعیت زنان دانشگاهی زیر نظر اشرف پهلوی ریاست عالیه جمعیت های زنان در سال ۱۳۴۲ تأسیس شد. در گزارش اولیه جلسه این جمعیت می خوانیم:

«در ۷ آبان ۱۳۴۲ عده ای از زنان دانگشاه رفته ایران برای تشکیل جمعیت زنان دانشگاهی در هتل پالاس گرد آمده و با انتخاب هیئت مدیره جمعیت را تشکیل دادند و پس از تنظیم اساسنامه موجودیت خود را به I.F.U.W اعلام کردند و مورد قبول واقع شد... جمعیت زنان دانشگاهی ایرانب ه ریاست خانم دکتر پارسای معون پارلمانی وزارت آموزش و پرورش اداره می شود.»(۵۹)

جمیعت زنان دانشگاهی ایران زیر نظر جمعیت آمریکا بوده و سفارت آمریکا در ایران این ارتباط را برقرار و تحت پوشش خود قرار داده بود. «جلسه [جمعیت] زنان دانشگاهی که ریاستش به عهده خانم خان فرخ رو پارسای می باشد، تشکیل گردید که فقط خانم ها شرکت داشتند. جمعیت در حدود ۱۰۰ نفر بود که بیشتر آنان فرهنگی بودند... خانم هما آهی یکی از حاضرین صحبت نمود و گزارش داد... سفارت آمریکا بورسی در اختیار ماگذارده اند که اکنون خانم قدرت الزمان شیبانی و توران احتشامی بنا به دعوت دانشگاه آمریکا به مدت دو ماه به نیویورک عزیمت خواهند نمود. آن گاه خانم توران احتشامی اظهار داشت که سابقاً‌ این بورس در اختیار سفارت آمریکا بود ما تقاضا کردیم که این بورس به اختیار جمیعت زنان دانشگاهی گذارده شود زیرا ما جزو جمعیت دانشگاه آمریکا هستم. آنان قبول کردند...»(۶۰)

یکی از گروه های مورد اتکای فرخ رو پارسای در آموزش و پرورش جمعیت زنان دانشگاهی بود که با دادن پست به آنها موقعیت خود و آن جمعیت را تقویت می نمود: «خانم پارسا که تکیه گاه فرهنگی خود را در حزب ایران نوین تا درجه ای از دست داده است در وزارت آموزش و پرورش اقدام به تقویت دودسته گرفته که او را در فعالیت های مختلف اجتماعی و فرهنگی یاری نمایند. این دو دسته یکی کانون زنان دانشگاهی است که نیرمند زاده مدیرکل دفتر وزارتی کارگردان آن می باشد و دیگر کانون فارغ التحصیلان تعلیم و تربیت که مجید سرتیپی رهبری آنها را به عهده دارد.

نظریه شنبه: مقامات مختلف وزارت آموزش و پرورش در زیر پوشش این دو دسته بین افراد مورد نظر تقسیم می شود و رابطه با این دو دسته جای هرگونه ضابطه ای را گرفته است.»(۶۱)

فرخ رو پارسای پس از برکناری از وزرات آموزش و پرورش با توجهب ه سوءاستفاده هایی که کرده بود در افکار عمومی فرهنگیان هیچ گونه محبوبیتی نداشت. تا زمانی که بر پست وزارت باقی بود، عده ای برای رسین به پست و مقامی با وی بودند لیکن پس از آن نه تنها در حزب ایران نوین بلکه در میان جمعیت زنان دانشگاهی هم جایگاهی نداشت. در گزارش یکی از جلسات آن جمعیت پس از دوران وزارت فرخ رو می خوانیم:

«سازمان زنان دانشگاهی که ریاست آن با خانم دکر پارسا می باشد، تصمیم گرفته اند جلسات ماهانه مرتبی دور هم جمع شوند و با دعوت عده ای از دوستان و آشنایان مقدمات امر را برای کاندید [ا] شدن خانم پارسا جهت نمایندگی دوره آینده مجلس سنا فراهم سازند...

نظریه شنبه: ... کسی حاضر نشده در جلسات آنها شرکت کند.

نظریه چهارشنبه: خانم پارسا در حال حاضر از نظر افکار عامه به ویژه فرهنگیان اعتباری ندارد. به این معنی که پس از عزل از وزارت موقعیت وی متزلزل شد و این تزلزل با شکستی که در حزب ایران نوین به دست آورد، به حد اعلای خود رسید...»(۶۲)

با گذشت زمان تعداد اعضای جمعیت زنان دانشگاهی نیز تقلیل یافت، به گونه ای که در یکی از آخری جلسات آن جمعیت فقط ۲۸ نفر شرکت کرده بود. «ساعت ۱۳:۰۰ روز ۱۵/۲/۳۶ [۱۳۵۶] جلسه جمعیت زنان دانشگاهی به مسئولیت دکتر فرخ رو پارسای با شرکت ۲۸ نفر در پارکت هتل واقع در خیابان حافظ تشکیل گردید. فرخ رو پارسای اظهار داشت در جلسه آینده انتخابات می باشد. سال هاست که مسئولیت این جمعیت را به عهده داشتم حال از شما تقاضا دارم در جلسه آینده مرا انتخاب نکنید. بدین منظور اسامی ۳۴ نفر [!] از بانوان به چاپ رسیده و در اختیار شما گذارده می شود به هرکسی که مایل هستید رأی بدهید.»(۶۳)

آغاز نارضایتی ها و  فرجام خانم وزیر

خانم پارسای که با تلاش و کارشکنی های حزب ایران نوین در دوران دکتر هدایتی وزیر پیشین بر کرسی وزارت تکیه کرده بود، رهبران حزب انتظار داشتند وی تسلیم نظریات حزبی باشد اما عملکرد فرخ رو نتوانست آنها را راضی نماید لذا اولین نارضایتی ها از رهبری حزب مزبور آغاز گردید:

«صادقی نماینده مجلس شورای ملی عضو حزب ایارن نوین می گفت دستگاه رهبری حزب مذکور فعلاً از خانم پارسای وزیر آموزش و پرورش صددرصد پشتیبانی نمی کند برای این که خانم پارسای سیاست مستقلی را پیش گرفته و کمتر به توصیه های حزبی گوش می دهد، صادقی می گفت اکنون در دستگاه ربهری حزب گفته می شود مخالفت آنها با دکتر هدایتی در دوران وزارت او در اثر اغوای خانم پارسا بوده و دکتر هدایتی گناهی نداشته است و اکنون خانم پارسا بیش از دوره دکتر هدایتی به حزب پشت کرده است.»(۶۴)

ضعف مدیریت و خودخواهی خانم فرخ رو پارسای، نارضایتی عمومی را به دنبال داشت و به طور خاص باعث شد تا کارمندان و کارکنان وزارت آموزش و پرورش به ویژه کادر اداری به هر شکل ممکن انجام وظیفه سرباز زنند.(۶۵)

«آذر یغمایی که فرهنگی است و در بازرسی شاهنشاهی کار می کند اظهار داشته است که به طور متوسط روزانه عده ای در حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر به بازرسی شاهنشاهی در تهرانه مراجعه و از اقدامات و تبعیضات و زیر آموزش و پرورش شکایت می کنند.»(۶۶)

علیرغم سوءاستفاده های کلان خانم وزیر و نارضایتی های فراوان عمومی، امیرعباس هویدا برای وی و دو تن دیگر از وزیران از شاه تقاضای نشان نمود. درخواست نشان برای فرخ رو پارسای دو معنی داشت: اول اینکه هرکسی بیشتر به فکر چپاول بیت المال بود، برای دریافت نشان از طرف شاه نیز شایسته تر بود. دوم اینکه سایر وزیران آن قدر سوءاستفاده و دزدی هایشان بزرگ بود که فرخ رو در مقایسه با آنها شایسته نشان بود!

«وزارت دربار شاهنشاهی

چون خدمات صادقانه سه نفر از همکاران اینجانب شرح زیر:

۱) جناب آقای منوچهر پرتو وزیر دادگستری

۲) جناب بانو فرخ رو پارسای وزیر آموزش و پرورش

۳) جناب آقای حسن کاظم زاده وزیر مشاور و دبیر کل سازمان امور اداری و استخدامی کشور

در پیشرفت امور دولت قابل تقدیر است خواهشمند است مراتب را به شرف عرض پیشگاه مبارک شاهنشاه آریامهر برسانند تا در صورتی که اراده سنیه شاهانه تعلق پذیرد نامبردگان را به اعطای نشان مفتخر فرمایند.

امیرعباس هویدا»(۶۷)

دامنه نارضایتی ها تا به جلسات رسمی حوزه های حزب ایران نوین راه پیدا کرد و کسانی که روزی برای وزارت فرخ رو زیر پای هدایتی را خالی می کردند، لب به اعتراض گشودند:

«ساعت ۱۸:۰۰ روز ۲۱/۶/۵۰ حوزه شماره ۷۸ حزب ایران وین تشکیل جلسه داد: در این جلسه عزت الله مصدقی معاون آموزش و پرورش ناحیه ۸ اظهار داشت: دوران وزارت خانم پارسای یکی از سیاهترین دوران دستگاه تعلیم و تربیت بوده زیرا در این دوره بزرگترین اجحاف به طبقه مردم انجام و با توجه به عدم کنترل مدارس ملی صاحبان این گونه مدارس خون مردم را در شیشه ریخته اند. ضمناً موجبات نارضایتی معلمین را نیز فراهم نموده اند.»(۶۸)

با گذشت مزان چهره ناشایست و نالایق فرخ رو پارسای برای افراد بیشتری آشکار شد و به همان نسبت نیز نارضایتی ها بالا گرفت و هرکس به زبانی گوشه ای از حقایق تلخ و خیانت هایی که این وزیر بهایی بر فرهنگ کشور روا داشته بود بیان می کرد:

«خانم دکتر اعظم مؤمن به شدت از وزارت آموزش و پرورش انتقاد کرد و خرابی وضع آموزش و پرورش را ناشی از سوءمدیریت خانم وزیر دانست. وی افزود: خانم فرخ رو پارسای اساس فرهنگ کشور را واژگون ساخته. دزدی هایی که هم اکنون در وزارت آموزش و پرورش می شود در هیچ مؤسسه ای سابقه نداشته است. این زن تمام دوستان و بستگان خود را در رأس کارها گذاشته. تا کی باید این زن در وزارت آموزش و پرورش باقی باشد. معلوم نیست هویدا به چه علت از این زن این قدر حمایت می کند... وی افزود من یک فرهنگی هستم و هرچه راجع به خرابی آموزش و پرورش بگویم کم گفته ام و مردم همه ناراضی هستند و از این وزارتخانه به ستوه آمده اند.»(۶۹)

کار وزارت آموزش و پرورش در دوران فرخ رو به آنجا رسید که برخی مدارس ملی به جای کتاب فارسی، انگلیسی و به جای شناسانیدن پرچم ایران، پرچم آمریکا را به دانش آموزان آموزش می دادند! در گزارش ساواک از جلسه سازمان دانشگاهیان ایران وابسته به حزب ایران نوین در این باره می خوانیم: «جلسه فوق با حضور ۲۵ نفر از اعضا تشکیل شد. ابتدا دکتر قاسمی در باره وضع مدراس ملی گفت بعضی از مدارس ما با این که پایه و اساس آنها ایرانی است ولی اصول و قواعد کشورهای بیگانه در آن تدریس می شود. وی اضافه کرد: دختر ۵ ساله ای دارد که در مدرسه پیشرو تحصیل می کند از روز اول کتاب های انگلیسی به آنان تدریس کرده اند نمونه کتاب ها را نیز حاضرین نشان داد که در آن کتاب ها بیشتر از وضع کشور آمریکا نوشته بود در صحفه اول پرچم امریکا و نقشه امریکا قرار داشت و از تمام شاگردان خواسته بودند که روز اول رنگ و نقشه پرچم آمریکا را بکشند و گفت بچه ایرانی باید اول پرچم کشور خودش را بشناسد نه پرچم آمریکا را و گفت اینجانب نقاشی بچه را به شورای حزب ایران نوین بردم ولی متأسفانه حزب و آموزش و پرورش هر دو از مدرسه پیشرو حمایت کردند. لذا با کمال جسارت می گویم هم حزب ایران نوین خائن است هم آموزش و پرورش. چون ما زیر پرچم مقدس ایران زندگی می کنیم وظیفه داریم اول پرچم ایران را به فرزندان خود بشناسانیم.»(۷۰)

فرخ رو پارسای پس از هفت سال وزارت آموزش و پرورش(۷۱) در کابینه امیرعباس هویدا توانست بزرگترین ضربه های ممکن را به آموزش و پرورش وارد سازد. سرانجام فشار افکار عمومی باعث شد رژیم شاه نسبت به برکناری وی تن در دهد لذا در سال ۱۳۵۳ وی برکنار شد. هویدا پس از برکناری فرخ رو از وزارت او را به سمت رئیس دبیرخانه ویژه نخست وزیر و رئیس دفتر اجرایی حزب ایران نوین منصوب نمود که انعکاس بدی در بین اعضای حزب خصوصاً فرهنیگان در پی داشت:

«انتصاب خانم پارسا از طرف هویدا به سمت رئیس دفتر اجرایی حزب ایران نوین که تقریباً شغل عالی و حساس حزبی است سوءاثر کاملی در محافل فرهنگی ایجاد کرده است.

نظریه شنبه: روز گذشته در بین فرهنگیان حزبی و غیرحزبی گفته می شد که چند ماه قبل وزیر آموزش و پرورش به علت فساد دوره وزارت که مورد تأیید عموم بوده است، تغییر داده اند ولی چون نامبرده از نظر بهایی بودن پیوستگی با رئیس دولت [هویدا] دارد در رأس چنین مقام عالی حزبی قرار گرفته است. باید دانست این مطلب هم در بین فرهنگیان و هم در بین طبقات روحانی سوءاثری ایجاد کرده و خصومت آنان را عیه حزب برانگیخته است.

نظریه سه شنبه: انتصاب خانم پارسا به سمت رئیس دفتر هیئت اجرایی حزب ایران نوین مورد تأیید است.

نظریه چهارشنبه: این انتصاب شایعات موجود علیه خانم پارسا را تقلیل داد و اکثر فرهنگیان را در عین حال به حیرت واداشته، به هرحال خانم پارسا با چنین موقعیتی به حساسیت از جبهه وابسته به خود قدمن برخواهد داشت... وابستگی وی به نخست وزیر از دید روشنفکران قطعی شده و نفوذ بهائیت را در این زمینه مؤثر می دانند.»(۷۲)

خانم پارسای در ارتباط با اختیاراتی که هویدا به وی در حزب واگذار کرده می گوید: «... رئیس دبیرخانه حزب شده ام رئیس دبیرخانه یعنی دبیرکل و ادامه داد هویدا گفت خود بنشین و تصمیم بگیر و هرکس پیش تو آمد جواب مثبت یا منفی را بده ضمناً با تشکیلات جدید حزب نمی دانم این کار چه می شود...

نظریه شنبه: درواقع مورخه ۲۶/۱۱/۵۳ خانم فرخ رو پارسای وزیر سابق آموزش و پرورش اتاق کار خود را به عنوان رئیس دبیرخانه حزب تحویل گرفته و مشغول به کار شده است.»(۷۳)

پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی فرخ رو پارسای محاکمه و به حکم اعدام محکوم شد و در مورخه ۱۸/۲/۵۹ حکم عدل اسلامی درباره ی وی به اجرا درآمد.

 

 

پانوشت

۱. پرونده فرخ رو پارسای در ساواک، سند مورخه ۱/۴/۴۹

۲. همان، سند آذرماه ۱۳۴۹

۳. همان، سند مورخه ۳۰/۳/۴۷

۴. همان، سند مورخه ۱/۳/۴۴

۵. همان، سند مورخه ۱۳/۶/۴۴

۶. همان.

۷. در صفحات بعد درباره ی جمعیت زنان دانشگاهی و نقش فرخ رو پارسای در آن سخن خواهیم گفت.

۸. پیشین، سند مورخه ۳۰/۳/۴۷

۹. همان، سند مورخه ۱۱/۷/۴۷

۱۰. همان سند مورخه ۷/۶/۴۴

۱۱. همان، سند مورخه ۷/۶/۴۴

۱۲. همان، سند مورخه ۱۳/۶/۴۴

۱۳. همان، سند مورخه ۱۷/۷/۴۴

۱۴. همان، سند مورخه ۶/۳/۴۴

۱۵. همان، سند مورخه ۶/۸/۴۴

۱۶. همان، سند مورخه ۲۴/۷/۴۴

۱۷. همان، سند مورخه ۹/۹/۴۴

۱۸. دکتر سام یکی از مدعیان وزارت آموزش و پرورش بود که برای برکناری هدایتی تلاش کرد اما نتیجه تلاش او به نفع فرخ رو پارسای شد.

۱۹. پرونده فرخ رو پارسا در ساواک، سند صفحه ۶/۳/۴۶

۲۰. ر.ک: همان، سند مورخه ۶/۶/۴۶

۲۱. همان، سند مورخه ۱۶/۱۱/۴۶

۲۲. ر.ک: همان، سند مورخه ۲۴/۱/۴۶

۲۳. همان، سند مورخه ۳۰/۳/۴۷

۲۴. همان، سند مورخه ۲/۵/۴۷

۲۵. همان، سند مورخه ۱۳/۵/۴۷

۲۶. همان، سند مورخه ۱۲/۶/۴۷

۲۷. همان، سند مورخه ۹/۶/۴۷

۲۸. همان، سند مورخه ۱۱/۶/۴۷

۲۹. همان، سند مورخه ۱۷/۶/۴۷

۳۰. همان، سند مورخه ۱۹/۶/۴۷

۳۱. همان، سند مورخه ۲۸/۲/۴۴

۳۲. همان، سند مورخه ۳۱/۳/۴۴

۳۳. همان، سند مورخه ۱۱/۶/۴۴

۳۴. همان، سند مورخه ۲۸/۶/۴۷

۳۵. همان، سند مورخه ۲۰/۸/۴۷

۳۶. همان، سند مورخه ۱۴/۱۱/۴۷

۳۷. همان، سند مورخه ۳۰/۱/۴۸

۳۸. همان، سند مورخه ۳/۴/۵۲

۳۹. همان، سند مورخه ۱۳/۱۱/۴۷

۴۰. همان، سند مورخه ۲۹/۱۱/۴۷

۴۱. محمد ترکمان، یادنامه دکتر یدالله سحابی، انتشارات قلم، صفحه ۶۸۷

۴۲. پرونده فرخ رو پارسای در ساواک، سند مورخه ۲۸/۱۲/۴۷

۴۳. همان، سند مورخه ۱۵/۸/۴۸

۴۴. همان، سند مورخه ۱۷/۱/۴۹

۴۵. همان، سند مورخه ۱۷/۴/۵۰

۴۶. همان، سند مورخه ۱۰/۱/۵۳

۴۷. همان، سند مورخه ۱/۱۰/۴۷

۴۸. همان، سند مورخه ۱۵/۶/۴۸

۴۹. همان، سند مورخه ۲۶/۱/۴۹

۵۰. همان، سند مورخه ۱۱/۳/۴۹

۵۱. همان، سند مورخه ۴/۹/۵۰

۵۲. همان، سند مورخه ۷/۷/۱۳۵۳

۵۳. همان، سند مورخه ۱۰/۱/۵۳

۵۴. همان، سند مورخه ۲۸/۸/۵۳

۵۵. همان، سند مورخه ۹/۸/۵۱

۵۶. همان، سند مورخه ۱۰/۹/۵۲

۵۷. International Federation University of Women

۵۸. پرونده فرخ رو پارسای در ساواک

۵۹. همان، سند مورخه ۷/۸/۴۲

۶۰. همان، سند مورخه ۲۹/۳/۴۵

۶۱. همان، سند مورخه ۲۷/۱۰/۵۱

۶۲. همان، سند مورخه ۱۷/۱/۵۴

۶۳. همان، سند مورخه ۲۲/۲/۵۶

۶۴. همان، سند مورخه ۲۷/۲/۴۸

۶۵. ر.ک: همان، سند مورخه ۱۸/۵/۴۸

۶۶. همان، سند مورخه ۲۷/۲/۴۸

۶۷. همان، سند مورخه ۳/۸/۴۸

۶۸. همان، سند مورخه ۲۲/۶/۵۰

۶۹. همان، سند مورخه ۱۴/۱۲/۵۰

۷۰. کلاسه ۴۱۱۹۴۰ سند مورخه ۶/۷/۵۳

۷۱. دولت های ایران از میرزانصرالله خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی، ۱۳۷۸، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

۷۲. پرونده فرخ رو پارسای در ساواک، سند مورخه ۱/۱۲/۵۳

۷۳. همان، سند مورخه ۴/۱۲/۵۳

برچسب ها
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی پرتال خبری، توسط پارس نوین